پنج شنبه
پنج شنبه

5شنبه با خانم دانشیان رفتم دبستان معرفت از ساعت 9 صبح رفتیم تا 5 عصر خیلی حال داد جاتون خالی

دختر پپسر قاطی بودن

سه تا از دوستای قدیمیم هم دیدم

از قبل با مدرسه هماهنگ کرده بودم که موبایل هم ببرم

پنج شنبه بارون قشنگی هم اومد که من و دوستام واسه ناهار رفتیم ساندویچ خریدیم و زیر بارون جاتون خالی زدیم تو رگ

کلی هم چایی خوردیم(زیر بارون با دوستا خیلی میچسبه)

کلی هم با پسرا کل کل کردیم

از هر مدرسه فقط یه یاور مربی بود

آها..

من که داشتم میرفتم چیزامو دادم به دنیا گفتم اگه معلما سوال گفتن وایم بنویس

الان که در کیفمو باز کردم

دنیا توی کتاب دینی م برام یه نقاشی کشیده بود

فاطی هم یه تیکه کاغذ گذاشته بود توی جا مدادیم

عکساشون هم گذاشتم

(شیرین ببخشید ازت تقلب کردم)

 

 

اینو دنیا توی کتاب دینیم نوشته بود

اینم فاطی توی جامدادیم گذاشته بود

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 21 بهمن 1390برچسب:, ] [ 18:31 ] [ هلیای عاشق ] [ ]